خهلیل زهر
خلیل زر”معروف به خلیل خلبان فرزند حاجی مجید زر سال 1335 خورشیدی در شهر کرمانشاه در خانواده ای ازادیخواه و کرد پرور چشم بدنیا گشود. خلیل خلبان تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم در شهر کرمانشاه گذرانید. و بعد از این دوره وارد نیروی هوایی ارتش میشود. خلیل خلبان دورهای اموزش در نیروی هوایی را با موفقیت به انجام میرساند و به یکی از پرسنل موفق تبدیل میشود به همین خاطر از طرف ارتش شاهنشاهی برای گذراندن دوره عالی به امریکا فرستاده میشود. خلیل خلبان بعد از اتمام دوره عالی در امریکا بعنوان یکی از خلبانهای موفق ارتش شاهنشاهی به خدمت خود ادامه میدهد با پیروزی انقلاب 57 وی از سوی نهادهای امنیتی مورد تعقیب قرار میگیرد و او را مجبور میکنند که ماموریت بمباران جنبش کردستان را بعهده بگیرد ولی خلیل خلبان از این ماموریت سرباز زده و از ایران خارج و به اروپا میرود در اروپا بعد از اشنایی با زنده یاد دکتر قاسملو و درخواست دکتر قاسملو از ایشان برای خدمت به جنبش روای ملت کرد به درخواست دکتر قاسملو لبیک گفته و از طریق مرز ترکیه به صفوف جنگجویان افتاب یا نیروی پیشمرگ در کردستان میپیوندد و این نشان از اعتقاد عمیق خلیل خلبان به جنبش کردستان میباشد چون ایشان میتوانست زندگی ارام و مدرن اروپا را به جنگ طاقت فرسای پارتیزانی ترجیح دهد ولی این کار را نکرد.
خلیل خلبان مدتی را در مناطق ارومیه به جنبش کردستان خدمت میکند ولی بعد از مدتی از دکتر قاسملو میخواهد که نقش بیشتری به وی دهند برای شرکت در مبارزه بهمین خاطر این فرمانده کم نظیر از طرف دکتر قاسملو بعنوان فرمانده عملیاتی نیروی 110 “به یان” بوکان انتخاب میشود که حال نیز دلاوریهای این فرمانده قهرمان زبانزد عام و خاص در منطقه بوکان میباشد.
اوایل دهه شصت جنبش کردستان و جمعی از فرمانده هان نظامی کرمانشاهی برای عملی نمودن برنامه های خود در کرمانشاه و ایلام اقدام به تاسیس نیروی دشمن شکن “دالاهو “میکنند.
خلیل خلبان از طرف دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان بعنوان فرمانده “نیروی دالاهو” انتخاب میشود. در این مدت که خلیل خلبان فرمانده دالاهو بوده دهها حماسه را ثبت رسانده که مناطق گوران قلخانی تفنگچی و….. شاهد فداکاری این جنگجوی افتاب بود اند.
از همان اوایل رژیم تلاش زیادی کرد برای ترور فرمانده هان نیروهای بیستون و دالاهو تا اینکه انها با همکاری یک خودفروش خلیل خلبان که برای انجام ماموریت به شهر کرمانشاه رفته بود به هنگام بازگشت در نزدیکی “کوزران” به دام انداخته و برای اعتراف به شکنجه گاههای اطلاعات میبرند.
دشمن با به دام اندختن خلیل خلبان دچار شادی اهریمنی شده بود چون فکر میکرد دالاهو را بدون سر کرده است غافل از اینکه دالاهو هرگز تسلیم نخواهد شد.
در زندان برای اعتراف مسایل محرمانه تشکیلاتی خلیل خلبان را با شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی قصد وادار کردن ایشان به اعتراف را دارند غافل از اینکه جنگجویان افتاب تنها جنگجوی کوهستانها نیستن بلکه انها توانایی انتقال ابهت کوهستانها را به درون خود دارند تا در زندانها نیز سر به ارش اسمان نهند.
اعتقاد انسانی خلیل خلبان به حقاینت مسئله کرد باعث شد تا به هیچ مسئله تشکیلاتی اعتراف نکرده و برای یک لحظه نیز حاضر به پشت کردن به دالاهو و جنبش کردستان نشد بهمین خاطر دشمن قسم خورده خلیل خلبان را در تاریخ دوم اذر ماه سال 1364 در زندان “دیزل اباد” کرمانشاه تیربارن کرد.
جنازه شهید فرمانده و جنگجوی دمکرات در روستای” کانی چه رموو” از طرف خانواده وی به خاک سپره شد.
یا د ونام مبارز کرمانشاهی و جنگجوی افتاب گرامی و راهش پر رهرو باد.